من نمیدونم چه حکمتیه وختی نذری داریم همه ی همسایه هامون مهمون دارن
پسرم تازه زبون باز کرده به بابا میگه باب به مامان میگه مام .من به خانومم گفتم ببین پسرم انگلیسی حرف میزنه بهت میگه مام
خانومم گفت آره خوب به تو هم میگه باب که به انگلیسی میشه در(DOOR!!!!!)
{بیچاره عربی رو قاطی کرده بود}
یخچال وکابینت ومیز نهار خوری تنها بخشی از چیزهایی بود که من از خنده گازشون گرفتم
عاقا من یه همکلاسی دارم هر جی می گذره بیشتر پشیمون می شم که بهش شمارمو دادم
انقد اس هاش بی خوده که اسمشو (ایرانسل) گذاشتم که تا اسش اومد
سریع به زرث قاطع پاکش کنم:))
تعداد صفحات : 2
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت